سبحان و آرایشگاه
گل پسر مامان چند وقتی بود سرما خورده بودی وکلی هم ظعیف شدی ، خدا رو شکر که حالت بهتره عسلم، کاش هیچ وقت هیچ کسالتی نداشته باشی . عزیزم چند روز پیش ب ا بابا برای کوتاه و مرتب کردن موهات رفتی آرایشگاه و میگفتی بریم آقاهه موهامو گیچی کنه وخیلی هم عجله داشتی، باب ا گفت چه پسر خوبی بودی و اصلآ گریه نکردی وقتی هم برگشتی با کلی ذوق می گفتی مامان ببین چه اوشگل اودم ! خیلی دوست دارم پسرم ...